جزوه روش تحلیل سیاسی
مبحث اول ضرورت شناسی
روش درست تحلیل پدیده های سیاسی اجتماعی در الگوسازی مردم سالاری دینی که سیاست جزیی از زندگی عمومی است اهمیت ویژه ای دارد بخصوص در زمانی که منابع و رسانه های خبری و تحلیلی می کوشند رویدادها و پدیده ها را از زوایه نگاه خود و منافع خود تحلیل کنند.حکومتی که می خواهد به دست مردم کارهای بزرگ را انجام دهد، نظام را می خواهد با قدرت بی پایان مردم به سر منل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام می داند مگر مردمش می توانند سیاسی نباشد؟
تحلیل سیاسی می تواند به ارتقا، آگاهی ، بینش، بصیرت جامعه کمک شایانی کند. با این ابزار است که فرد در جامعه ضمن شناخت منطقی و صحیح پدیده های سیاسی در فضای غبارآلود فتنه و در هنگام آمیختگی حق و باطل می تواند گرفتار حیرت نشود و در لحظات حساس که باید نقش تاریخی و تکلیف شرعی خود را انجام دهد قادر باشد با استفاده مناسب از ابزار و فنون تحلیل سیاسی به تصمیمی مناسب، دقیق و صحیح برسد
مبحث دوم آشنایی با تعاریف
توصیف سیاسی
گزارش دقیقی از چگونگی و روند رویدادهای سیاسی است و لذا به حریم علت ها راه پیدا نمی کند.
تحلیل سیاسی
ناظر بر این است که پدیده یا رویداد سیاسی به عنوان یک کل در نظر گرفته شود،آنگاه پدیده به اجزا و واحدهای کوچکتر تقسیم گردد سپس این اجزا بررسی شود و پس از آن نیز ارتباط اجزا با یکدیگر و همچنین در رابطه با کل پدیده، مورد توجه دقیق و منطقی قرار گیرد.
تفسیر سیاسی
برپایه یافته ها و نتایج حاصل از تحلیل درباره روابط مورد مطالعه است و لزوما درباره روابط پدیده سیاسی نتیجه گیری می کند لذا تفسیر نتیجه تحلیل است
مبحث سوم مقدمات تحلیل سیاسی
جهان بینی توحیدی
انسان در انتخاب جهان بینی و فهم اساسی مفاهیم توحیدی با نگاه توحیدی به جهان طبیعت به بصیرتی دست پیدا می کند. تفاوت نگاه توحیدی و مادی در این است که با نگاه توحیدی جهان یک مجموعه نظام مند و قانون مدار و هدف دار است که انسان ها هم جزئی از این طبیعت هستند و وجود،پیدایش و زندگی هدف دار است. اعتقاد به خدا باعث می شود که متوجه هدف دار بودن شویم و با تلاش سعی می شود تا آن هدف را پیدا کنیم و با این نگاه هر تلاشی کنیم و به هر نتیجه ای منجر شود برای ما مطلوب است. زیرا یاس،ناامیدی، سرخوردگی و افسردگی معنا ندارد اما درست مقابل این دیدگاه نگاه مادی قرار دارد. نگاه مادی اصلا نمی داند که چرا و به چه علت انسان خلق شده و در دنیا برای خودش هدف هایی چون رسیدن به پول، مقام،عشق، لذت جسمی و علمی و... تعریف می کند و چون اعتقاد به خدا وجود ندارد اخلاقیات،عدالت معنا نداشته و فقط لذت و سود شخصی معنا دارد. اگر در راه رسیدن به این هدف به مشکلی برخورد و آسیب دید، ضرر و خسارت کرده و دچار یاس، ناامیدی، خودکشی و کارهای غیر معقول میشود. این اساسی ترین پایه بصیرت است و بصیرت در حقیقت زمینه همه تلاش ها و مبارزات انسانی در جامعه است.
درک پیچیدگی های شرایط زمانه
در پیچیدگی های شرایط زمانه نمی شود که یکی را رد، اثبات یا قبول کرد بلکه باید دقیق بود و شور انقلابی خود را حفظ کرده و با مشکلات ساخت و از طعن و کنایه های دیگران مایوس یا رو گردان نشد و با پختگی در صحنه ماند و با رفتار بعضی افراد که کارشان جای اعتراض دارد از کوره در نرفته و با رفتار منطقی و عقلایی با آن ها برخورد کرد.
کسب آگاهی دینی و تاریخی
در شناخت مسائل دینی و اجتماعی باید از لایه های سطحی عبور و به لایه ها و سطوح زیرین دست پیدا کرد. یک نفر همین طور از روی احساسات در نماز جماعت، اعتکاف، مجلس عزای حسینی و یا در تظاهرات دینی شرکت می کند اما چون معرفت در عمق جان او وجود ندارد با یک مشکل ،مانع یا سرپیچی از مسیر منحرف می شود برای این که فرد معرفت پیدا کند باید با قرآن مانوس شود و در قرآن و بعضی ادعیه ها مثل صحیفه سجادیه تدبر نماید. مطالعه زندگی پیامبر، تاریخ معاصر و تاریخ استعمار باعث می شود فرد از کجروی دوری کند زیرا بسیاری از کجرویی ها به دلیل کمبود آگاهی است. شما در هر رشته ای که هستید یا اگر جز نخبگان در جامعه هستید، باید بدانید که کشور در چه موقعیتی قرار داشته و دارد. نسل امروز دقیق نمی داند که انقلاب اسلامی چگونه این کشور را از چنگال رژیم خلاص کرده و یا درباره مسائل جهان آگاهی های کمی دارد و این با مطالعه و کشاندن اجتماعات دانشجویی به بحث های صحیح و حقیقی امکان دارد. ناگفته نماند گفتگو منطقی و انتقادی با افراد مجرب و با انصاف شرایط لازم را برای ارتقای شناخت انسان فراهم می نماید.
توجه به خودسازی معنوی
وقتی طغیان، هوای نفس، جاه طلبی ها، حسادت ها، هوا پرستی ها، شهوترانی ها جلوی چشم انسان را بگیرد. فرد نمی تواند واقعیت را مشاهده کند مثلا در فتنه ها افراد برای جاه طلبی های خود حاضر می شوند به مصلحت یک کشور، حقانیت را لگدکوب کند و این بخاطر ظلمات دل است و انسان فقط با تقوا می تواند چراغ حقیقیت را در دل خود روشن نگه دارد.
آزاد اندیشی
آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن و از جنجال ها نترسیدن و به تشویق و تحریض نگاه نکردن به پیشرفت کشور کمک می کند. افراد باید بدون ترس در محیط های فرهنگی از جمله حوزه، دانشگاه، جامعه و... اگر حرف تازه ای دارند آزادانه مطرح کنند البته منظور باز گذاشتن دست دشمن برای مسموم کردن فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور نیست
شجاعت در فهم
برای داشتن درک صحیح از مفاهیم کلی و عمومی دین انسان باید شجاعت داشته باشد. ترس از مال، آبرو، جان، انفعال در مقابل دشمن، ترس از جو، ترس از فضا باعث نشود که انسان تصور کند اگر حرفی بزنم علیه من خواهند شد یا تهمتی به من خواهند چسباند. این ترس ها فهم انسان را مختل می کند و انسان صورت مساله را درست متوجه نمی شود و مساله را درک نمی کند و نمی تواند آن را حل کرده یا به اشتباه حل خواهد کرد
توجه به خط قرمز
خطوطی چون مواضع خلاف قانون، مواضع خلاف وحدت، مواضع خلاف آرامش، مواضع دشمن شاد کن و رفتارهای قبیله گرانه از مهمترین خطوط قرمز هستند اما همه خطوط قرمز نیستند
مواضع خلاف قانون یعنی اگر شما نگاه کردید و دیدید یک راه معقول قانونی وجود دارد و کسی از آن راه معقول قانونی سرمی پیچاند و کاری می کند که برای کشور مضر است و ضربه به منافع ملت است، خوب با نگاه عادلانه، متعارف و غیر جانبدارنه معلوم است که او محکوم است
مواظغ خلاف آرامش یعنی جواب دادن به حرف غلط شیوه و راه خود را دارد مثلا نمی شود صد جا حرف غلط را تابلو کنیم که فلانی این حرف را زد تا همه بدانند این اشتباه است. حرکت روشنگرانه از سوی هر نهاد و هر کسی برای تبیین مساله خوب است یعنی اصلا جزو راهبردهای اساسی کار ما از اول مساله تبیین بوده و این معنایش این نیست که ما به اختلافات درونی دامن بزنیم
مواضع خلاف وحدت یعنی در جریان های سیساسی و جریان های گوناگون فکری و سلیقه ای مطلقا مشتعل کردن فضا مناسب نیست زیرا دستگاه های خارجی از این پیشامد خوشحال می شوند و این نقطه ضعف ماست و نباید بگذاریم ادامه یا افزایش پیدا کند. کار انقلاب از اساس تبین،روشنگری،بیان منطقی،مستدل و دور از هو و جنجال بوده و اگر هو و جنجال وارد شود حرف منطقی را هم خراب خواهد کرد همچنین علاوه بر حفظ وحدت نباید به دشمن اجازه ورود در بین صفوف و ایجاد اختلاف و تفرقه را بدهیم
مواضع دشمن شاد کن یعنی آن کسی که برای انقلاب،امام،اسلام کار می کند به مجردی که ببیند حرف یا حرکت موجب شده که یک جهت گیری علیه این اصول بوجود بیاید و سران ظلم و استکبار عالم از این ها حمایت می کند باید متوجه شود که یک جای کارشان عیب دارد، باید فورا متنبه شوند. این عقلانیت نیست که دشمنان این ملت و دشمنان این کشور، دشمنان اسلام و انقلاب شما را از خود بدانند و برای شما کف و سوت بزنند
رفتارقبیله گرایانه یعنی میل به رفتار قبیله ای در میدان سیاست، اقتصاد و.. این از نقطه ضعف ماست که تخطئه یا تاییدی که نسبت به کار کسی می کنیم ناشی از نحوه ارتباطش با ما باشد تا ماهیت عمل او. اگر از قبیله ما کسی کار خطایی انجام داد راحت قابل اغماض باشد اما اگر از قبیله مقابل باشد قابل پیگیری و تعقیب است
مبحث چهارم فنون و مهارت های تحلیل سیاسی
برای تحلیل سیاسی باید این 10 مهارت را با هم و توامان به کار انداخت
کل نگری
نگرش به جزییات همان برنامه ریزی یا نگاه به فصول مختلف و بخش های مختلف است و نگرش به کلیات یعنی مشاهده مجموعه واقعیات باهم. جزیی نگری خوب است اما در نگاه کلان به انقلاب نباید جزیی نگری ها ما را گمراه کند گاهی نگاه نکردن به مسیراز ابتدا تا انتها و جزیی نگری در این قبیل کارها انسان را گمراه می کند و از هدف دور می شود. ما نقاط مثبت و منفی داریم گاهی فقط نگاه منفی غلبه داده می شود و این خلاف واقع بینی است و موجب ناامیدی می شود و گاهی نگاه مثبت غلبه داده می شود که موجب رضایت کاذب می گردد.
ملاحظه نسبت به تکلیف و نتیجه
امام فرمود ما دنبال تکلیف هستیم اما معنایش این است که دنبال نتیجه نبودن و با کهولت سن این همه سختی را تحمل کردند تا نظام اسلامی برسر کار بیاید؟ تکلیف گرایی یعنی انسان در راه رسیدن به نتیجه مطلوب بر طبق تکلیف عمل کند و ضد یا برخلاف تکلیف عمل نکند و کار نامشروع انجام ندهد و اتاق فکر، برنامه ریزی، تاکتیک و لشکر داشته باشد اگر به نتیجه مطلوب نرسید احساس پشیمانی نکند و خاطرش جمع باشد که تکلیف خود را انجام داده پس هیچ منافاتی با به دنبال نتیجه بودن ندارد
لحظه شناسی
لحظه ها را باید شناخت و نیاز را باید دانست. شناسایی لحظه ها و انجام کار در لحظه نیاز خیلی چیز مهمی است. شناختن موقعیت، فهمیدن نیاز، حضور در لحظه ی مناسب و موردنیاز اساس این کار است تا فرد بتواند موثر باشد و آن کاری را که باید انجام بدهد بتواند انجام دهد. اگر فرصت ها را نشناسیم و از آن درست استفاده نکنیم گاهی با از دست دادن فرصت باعث بوجود آمدن یک تهدید یا عقب ماندگی می شویم
تحلیل همزمان نقاط ضعف و قوت
پیشرفت ها و ضعف ها را باید شناخت. ضعف ها را نباید پنهان کرد و تظاهر کرد زیرا این ضعف باقی و نهادینه می شود و برطرف نخواهد شد همه نقاط ضعف و قوت را باید بدانیم. افت و خیز و سرعت و شتاب گاهی کم یا زیاد می شود اما حرکت ادامه داشته و این مهم است
توجه به شاخص ها
اگر شاخص را گم کنیم زود اشتباه می کنیم راه حق راه دشواری است نمی شود با هرکس و ناکس سر یک میز نشست. اگر چنین شد باید به مواضعمان شک کنیم و بدانیم راه درست و مستقیم نمی رویم این یک معیار و ملاک است.
مفهوم سازی و توجه به دلالت الفاظ بر معانی
یکی از چیزهایی که در هر حرکت عمومی و در هر نهضت لازم است این است که براساس تفکرات و مبانی پای این نهضت و جریان باید واژه سازی شده و آن واژه نهادینه سازی شود. وقتی فکر جدیدی مثل فکر حکومت اسلامی یا بیداری اسلامی مطرح می شود مفاهیم جدیدی در جامعه القا می شود که باید واژه های مناسب نیز داشته باشد و اگر از واژگان بیگانه وام گرفته شود فضا آشفته شده و مطالب ناگفته می ماند.
تامل در افکار بازیگران سیاسی
باید دشمنی ها را شناخت و این یکی از مشکلات در مساله بصیرت به ویژه در خواص است گاهی اوقات از دشمنی هایی که با اساس دارد می شود غفلت شده و این را حمل بر جزیی نگری می کنند
اصلی و فرعی کردن مسائل
در بسیاری از اوقات یک مساله اصلی در کشور وجود دارد که همه باید همت کنند و به سراغ این مساله بروند، باید مساله کانونی کشور باشد اما ناگهان یک صدایی از گوشه ای بلند می شود و یک مساله حاشیه ای درست می منند تا همه ذهن ها متوجه آن شود و امکان ادامه حرکت هم از آن مساله اصلی گرفته می شود. مسائل حاشیه ای را باید از مسائل اصلی شناخت و نباید آن را اصلی کرد. باید مسائل فرعی مثل مسائل اصلی با مه جزییات مطرح شود اما اصلی نشود و ملاک موافقت یا مخالفت قرار نگیرد. ملاک موافقت یا مخالفت همان صراط مستقیم، اسلم، تشرع، پایبندی به مبانی انقلاب، آرزوهای امام، اهداف ترسیم شده امام، مقابله با مستکبرین و بدبین بودن به آن هاست.
شنیدن همه سخنان و انتقادها و انتخاب بهترین
حرف هرکس ولو جز جریان، گروه و جبهه شما نباشد را گوش کنید و اگر دیدید حرف درستی است قبول کنید مرز انتقاد و تخریب را باید شناخت. گاهی به اسم انتقاد، تخریب صورت می گیرد و یا با شنیدن انتقادی تصور تخریب دارند. انتقاد ارزشیابی منصفانه است که کارشناس انجام می دهد
شناخت نقشه دشمن
نباید منکر این شوید که نارسایی های گوناگون، مشکلات فراوانی که بر سر راه جامعه و افراد پیش می آید تقصیرهای شخصی و اجتماعی آن از درون ماست، همچنین نباید منکر ضربات کاری دشمن نیز شد
منتها اگر انسان بخواهد ضربه نخورد باید نقش دشمن را ببیند و نباید از این غافل شد. خط اغفال بخصوص در خواص و نخبگان از تاثیر دشمن، یکی از خطوط القایی و تبلیغاتی دشمن است.
مبحث پنجم لغزشگاه های تحلیل سیاسی
9 مهارت که نباید در زمان تحلیل سیاسی به کار گرفته شود.
عدم برخورد سطحی با مسائل
بصیر آن کسی است که گوش خود را بر صداها نبندد وقتی شنید، بیندیشد. هر شنیده ای را نمی شود صرف شنیدن رد یا قبول کرد. انسان باید نگاه کند ان گاه خواهد دید. اگر ما سطحی از کنارش عبور کنیم دچار اشتباه می شویم
پرهیز ازواقعیت پنداری
دشمنان که در مقابل کشور، انقلاب و ملت ایستاده اند سعی می کنند چیزهایی که واقعیت ندارد را واقعی جلوه دهند و با واقعی سازی واقعیت نمایی کنند باید مراقب بود تا دچار این خلاف واقع ها نشد. طراحان دشمن با تبلیغات گسترده رسانه ای سعی می کنند توان ما را بیشتر یا کمتر از واقعیت جلوه دهند تا دچار خطا شویم و از طرفی توان دشمن را بیشتر یا کمتر جلوه دهند تا دچار اشتباه در محاسبه شویم
پرهیز از لجاجت
بعضی اشخاص لجبازند یک حرفی را می زنند و میخواهند پای حرف خود باشند وننگشان می آید تا از حرف خود برگردند همچنین افرادی که اطلاع هم دارند و واقعیت را می داند در عین حال کمک می کنند به جهت گیری های مخالف. این افراد هرچه حقیقت را در مقابلشان قرار دهید روی موضع خود اصرار می کنند و انسان را از حقیقت دور می کنند فرد جلول در ابتدای لجاجت اندکی نور حقیقت را می فهمد ولی با تکرار لجاجت دیگر آن نور حقیقت را درک نمی کند و اگر در باطن و عقیده خود برگردد و تعمق کند می بیند اینکه در ذهن اوست عقیده باطل است
پرهیز از مغالطه گری
قدرت تحلیل سیاسی در شناخت صحیح مغالطه است. در مسائل مختلف از جمله مسائل داخلی باید مراقب بود تا مغالطه ما را به اشتباه در تحلیل گرفتار نکند. در دنیای سیاست هیچکس صریح نمی گوید که من میخواهم به تو(شخصی، ملت) ظلم کنم. اما با مغالطه سیاسی کاری می کند که بتواند بر تو تسلط پیدا کند. این مورد مانند مغالطه در فلسفه و منطق باید آموزش داده شود تا افراد متوجه شوند که کدام حرف درست و کدام حرف دارای اختلال و اشکال است و این ها در جلسات عمومی و مباحث دونفره در صدا وسیما یافت نمی شود بلکه نیازمند جلسه تخصصی است زیرا کسی که حق است لزوما غلبه نخواهد کرد وآن کسی غلبه می کند که بیشترین عیاری و بازیگری را بلد باشد
عدم پیش داوری و نگاه جانبدارانه
بصیرت پیدا کردن کار سختی نیست. بصیرت پیدا کردن همین اندازه لازم است که انسان اسیر دام های گوناگون از دوستی، دشمنی، هوای نفس و پیش داوری ها نشود و همین قدر نگاه کند و تدبر کنند تا واقعیت را پیدا کنند. گاهی اتفاق یا حادثه ای در دنیا رخ می دهد ولی نمی توانیم بطور قطع درباره آن حادثه اظهار کنیم لذا انسان نمی تواند درباره آن قضیه قضاوت کند. همچنین ممکن است ما با یک نفر مخالف یا دشمن باشیم اگر درباره آن کس چیزی باشد که در واقع وجود نداشته باشد و ما مورد قضاوتش قرار دهیم این تعدی از جاده تقوا است و ما نباید ظلم کنیم
پرهیز از آسان پنداری
یکی از موانع درونی ضعف ماست. ضعف های عقلانی، راحت طلبی، آسان گرایی و آسان پنداری است که مانع تحقق بخشیدن اهداف است. باید برآورد و تقویم نسبت به کار، مشکلات کار، مطابق با واقع یا حداقل نزدیک به واقع باشد
راحت طلب نبودن
گریز از چالش را به اشتباه عافیت طلبی می گویند. در صورتی که عافیت طلبی چیز خوبی است و به معنای درست عمل کردن، بجا ضربت زدن و عقب کشیدن است اما به اشتباه راحت طلبی، ناپسند و زشت جلوه دادن، مواجهه با مشکلات، آماده نبودن برای مواجهه با مشکلات جا انداختن
تردید کردن
هرکس در درجه اول باید مراقب خود، دل مجموعه و مرتبط آن به خود باشد. دل های سرشار از ایمان و معرفت و روشن بینی هرگز مغلوب و مرعوب نمی شوند. برای مرعوب شدن، مغلوب شدن، تسلیم شدن و وادادگی اول باید در دل ها تردید ایجاد کرد. این تردید ها همیشه از راه مغز وارد نمی شود گاهی از راه جسم هم وارد می شود. خواسته ها و هوس های جسمانی، میل به پول، مال، جاه طلبی، مقام طلبی، راحت طلبی، عیش طلبی و تجمل طلبی، این ها به تدریج در انسان اثر بد می گذارد و خود انسان هم اول متوجه نمی شود یک وقت می خواهد حرکت کند یا پرواز کند متوجه می شود نمی تواند. باید مراقب ذهن ها، دل ها، فکرها، ایمان ها بود.
پرهیز از عصبانیت
در جمع مومنین افرادی که مامور به رفتار مسلمانی با آن ها هستیم خشم و حالت عصبانیت نباید باشد . خشم به انسان ضرر می زند، تصمیم گیری با خشم، حرف زدن با خشم، کار کردن با خشم مضر است و این چیزی است که خیلی ها به آن مبتلا هستند.جلوگیری از خشمی که موجب انحراف، خطا در فکر و عمل می شود یکی از موارد تقواست.